ندای آشنا

این وبلاگ درجهت رشد واشاعه آواز ایرانی اهتمام می ورزد.

ندای آشنا

این وبلاگ درجهت رشد واشاعه آواز ایرانی اهتمام می ورزد.

تک/دوبیتی ‌های شیرین-قسمت سوم

به خارزار جهان گل بدامنم با عشق     صفای روی تو تقدیم می کنم باعشق 

دراین سیاهی وسردی بسان آتشگاه   همیشه گرمم هماره روشنم باعشق    مشیری 

 

زندگی رادوست دارم درکنار نام دوست   درکنارنام محبوبی که مادر نام اوست 

 

هرگروهی بگزیدند به عالم دینی          عاشقی دین من و بی خبری کیش من است 

 

گرچه خفتن خوش بود با یاردرشب‌های وصل     لیک درشب های غم بیداربودن هم خوش است 

اندک اندک گه گهی با یار بودن خوش بود          ور میسرگرددم بسیار بودن هم خوش است 

 

گرچه نی زرد و نهیف و لاغر وبی دست و پاست   چون عصای موسی درخوردن غم اژدهاست 

گرچه سرتاپای او یک مصرع برجسته است          هرسربندی از او ترجیع بند ناله هاست   

 

شبی زروی تو افتاد سایه بر دیوار                     هنوزعاشق بیچاره رو به دیواراست 

 

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان         باید از جان گذرد هرکه شود عاشقشان 

روز اول که سرشتند گل پیکرشان             سنگی اندرگلشان بود همان شد دلشان 

 

بشایم که ازباده بی جام بنوشیم            هر روز بسوزیم وهرشام بنوشیم 

گویند سرانجام ندارید شما                     مائیم که بی هیچ سرانجام خوشیم     خیام 

 

دیوانه کسی بودست کوعشق نفهمیدست       آن کس که بود عاشق دیوانه چرا باشد 

فرزانه کسی باشدکو معرفتی دارد                   آنکو نبود عارف فرزانه چرا باشد  

آن دل که بدید آن رو بو برد ز عشق هو             عشق دگران را او کاشانه چرا باشد

 

دهانت غنچه چشمت نرگس ورخ لاله حیرانم      که دریک شاخ چون پیدا شد این گلهای گوناگون 

 

گرباغبان بر روی ما بنند در گلزار را            ما را نگاهی بس بود از رخنه دیوارها 

 

خارم ولی گلاب زمن میتوان گرفت      از بس که بوی همد گل گرفته‌ام  

 

ازعقل بهترت سپری باشد ای حکیم         تااز گزند غمزه خوبان حذر کنی 

مقدور من سری است که درپایت افکنم      گر التفات به این مختصر کنی 

 

گوشه گیران زود در دلها تصرف می‌کنند      بیشتر دل می برد خالی که د رکنج لب است 

 

زخال گوشه ابروی یار می‌ترسم              از این ستاره دنباله دار می ترسم 

  

چون مرا مفتون خالش دید پوشاندش بدست    دست خود را یار من بر نقطه ضعفم نهاد 

 

نقطه آنجاست که مطلب به نهایت برسد    خال بر روی تو یعنی که خط حسن تمام 

 

فلک جز عشق محراب ندارد                 جهان بی خاک عشق آبی ندارد     نظامی 

 

آنچه زر می‌شود ازآن قلب سیاه            کیمیایی است که در صحبت درویشان است 

 

از نخل برهنه سایه داری مطلب          از مردم این زمانه یاری نطلب 

عزت به قناعت است وذلت به طمع     با عزت خود بساز و یاری نطلب 

 

رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمی دانم     سرم قربان آن دشمن که بوی از وفا دارد 

 

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس   که چنان زو شده‌ام بی سرو سامان که مپرس 

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد           که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس 

 

طلب منصب دنیا نکند عقل نکو              عاقل آنست که اندیشه کند پایان را 

 

فاش می‌گویم و از گفته خد دلشادم        بنده عشقم وا زهردوجهان ازادم 

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار         چکنم حرف دگر یاد نداد استادم 

 

دست طلب چو می‌کنی سوی کس دراز      همچو پل بسته ای است که میگذرد آبرو ی تو 

 

صدنکته درست آید وکس را خبری نیست    گر رفت خطایی همه را چشم بر آن است 

 

ازروئیدن خار سردیوار دانستم              که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی‌ها 

 

مهربان مادر چو شاخ گل مرا           در سرای ابو گل پرورده‌است 

می‌فشانم خون دل در پای او          کو مرا با خون دل پرورده است 

 

گرتورابا ماتعلق نیست ما راشوق هست       ور تورابی ما صبوری هست مارا تاب نیست  

 

 

افسوس که هرچه برده‌ام باختنی است       بشناخته‌ها تمام نشناختنی است 

برداشته‌ام هرآنچه باید بگذاشت                 بگذاشته‌ام هرآنچه بردانی است 

  

دانی که دلم چه از خدا می خواهد              بی‌پرده بگویم که ترا می‌خواهد  

 

خدایا این وصل را هجران مکن      سرخوشان عشق را نالان مکن 

باغ جان را تازه وسرسبزدار         قصد این مستان واین بستان مکن 

 

عالی تر از آنی که علی خوانندت    والا تر از آنی که ولی خوانندت 

بر وحدت خو گواه می‌خواست خدا   بی مثل بیافرید و بی مانندت 

 

درپس پرده گنج بی مثلی      داشت خداوند لم یزلی 

خواست بنماید این دفینه به خلق   پرده برداشت از جمال علی 

 

هرکه بر من میرسد گوید که یارت یار نیست     ناز عشقش را مکش آن بی وفا دلدار نیست 

مطربا امشب مخالف می نوازی تار را             یا که ما مست و خرابیم یا که تارت تار نیست 

 

 

 

فواصل در دستگاه‌های آوازی

دستگاه شور

دستگاه شور، از دستگاه‌های موسیقی ایران است.

 این دستگاه را مادر موسیقی(ام الآواز) ایرانی هم خوانده‌اند.

در میان دستگاه‌های ایرانی شور از همه بزرگ‌تر است. زیرا هر یک از دستگاه‌ها دارای یک عده آوازها و الحان فرعی‌ست ولی شور غیر از آوازهای فرعی دارای ملحقاتیست که هر یک به تنهایی استقلال دارد. آوازهای مستقلی که جزء شور محسوب می‌شود و هر یک استقلال دارد از این قرار است: ابوعطا، بیات ترک، افشاری و دشتی و کرد بیات..

آواز بیات ترک در پرده‌های شور نواخته می‌شود و جزو ملحقات آن طبقه بندی می‌شود، ولی چون از نظر شنوایی حسی شبیه دستگاه ماهور ایجاد می‌‌کند، برخی قایل به طبقه بندی آن تحت دستگاه ماهور هستند.

در مکتب آوازی اصفهان آواز بیات ترک در مشتقات دستگاه ماهور به حساب می‌‌آید اما در مکتب تهران، مایه بیات ترک را جزء دستگاه شور به حساب می‌‌آورند.

مایه‌ها (متعلقات)

·                     آواز ابوعطا

·                     آواز دشتی

·                     آواز افشاری

·                     آواز بیات ترک - گاه بیات زند نیز برای اشاره به این آواز بکار برده شده

·                     آوازبیات کرد - کردِ بیات نیز گفته می‌شود

گوشه‌ها

گوشه‌های ردیفی این دستگاه عبارت‌اند از:

1.            درآمد اول

2.            درآمد دوم

3.            درآمد سوم: کرشمه

4.            درآمد چهارم: گوشه‌ی رهاب

5.            درآمد پنجم: اوج

6.            درآمد ششم: ملانازی

7.            نغمه‌ی اول

8.            نغمه‌ی دوم

9.            زیرکش سلمک

10.        ملانازی

11.        سلمک

12.        گلریز

13.        مجلس‌افروز

14.        عزال

15.        صفا

16.        بزرگ

17.        کوچک

18.        دوبیتی

19.        خارا

20.        قجر، فرود

21.        حزین

22.        شور پایین دسته

23.        گوشه‌ی رهاب

24.        چهار گوشه

25.        مقدمه‌ی گریلی

26.        رضوی، حزین، ‌فرود

27.        شهناز

28.        قرجه

29.        شهناز کت (عاشق‌کش)

30.        رنگ اصول

31.        گریلی

32.        رنگ شهرآشوب 

 

 

دستگاه سه‌گاه

دستگاه سه‌گاه این دستگاه تقریباً در همه ممالک اسلامی متداول است. این دستگاه بیشتر برای بیان احساس غم و اندوه که به امیدواری می گراید مناسب است. آواز سه گاه بسیار غم انگیز و حزن آور است.گوشه های مهم این دستگاه عبارتند از: در آمد، مویه، زابل، مخالف، حصار، گوشه های دیگر مانند: آواز، نغمه، زنگ شتر، بسته نگار، زنگوله، خزان، بس حصار، معربد، حاجی حسینی، مغلوب، دوبیتی، حزین، دلگشا، رهاوی، مسیحی، ناقوس، تخت طاقدیس، شاه ختایی، مداین، نهاوند. آوازی است بی نهایت غمگین و ناله های جانسوز آن ریشه و بنیاد آدمی را از جا می کند و از راز و نیاز عاشقان دوری کشیده و از بیچارگی بی نوایان و ضعیفان گفتگو می کند ( روح الله خالقی- نظری به موسیقی).

البته حالت این دستگاه در همه جا ثابت نیست و بویژه در مخالف بسیار با شکوه است و حتی آهنگهای شادی آوری در سه گاه فراوان هستند از جمله "امشب که مست مستم" .

گوشه های مهم دستگاه سه گاه عبارتند از :

1- درآمد : که معمولا همه دستگاه ها با گوشه ای به نام درآمد که نشان دهنده حالت دستگاه است آغاز می شود.

2- زابل : بر درجه سوم گام تاکید دارد.

3- مویه : که بر درجه پنجم گام تاکید می کند و حالتی مانند شور دارد .

4- مخالف : که بر درجه ششم گام تاکید دارد و حالت آن با سه گاه فرق دارد و می توان از این گوشه برای مرکب خوانی به اصفهان نیز استفاده کرد . 

 

دستگاه چهارگاه

دستگاه چهارگاه از نظر علم موسیقی یکی از مهمترین و زیباترین مقامات ایرانی است. گام آن مانند شور و همایون، پایین رونده و مثل گام ماهور و اصفهان بالارونده می‌باشد، چرا که در دو حالت محسوس است. یعنی می‌توان گفت که این گام، مخلوطی از گام سه‌گاه و همایون است و اگر نت دوم و ششم گام ماهور را ربع پرده کم کنیم، تبدیل به چهارگاه می‌شود.

در گام چهارگاه همیشه دو علامت نیم پرده برشو و دو علامت ربعی فرو شو با هم وارد شده‌اند و فواصل درجات این گام نسبت به تونیک عبارتند از: دو نیم‌ بزرگ، سوم بزرگ، چهارم درست، پنجم درست، ششم نیم بزرگ، هفتم بزرگ و هنگام، که دانگ‌های آن هم با یکدیگر برابرند. نت شاهد (تونیک) این دستگاه نیز در راست کوک «دو» است. حالت آغازین درآمدهای چهارگاه، با نت «لا» بسیار واضح و مشخص است و به این وسیله به راحتی می‌توان آن را از سایر گام‌ها تشخیص داد.

از میان مقامات ایرانی و به خصوص موسیقی مشرق زمین، شور، سه‌گاه و چهارگاه هستند که از این میان، مقام چهارگاه از همه مهمتر است. چهارگاه را گامی کاملاً ایرانی و خالص می‌دانند. این گام با گام بزرگ (ماژور) ارتباط دارد چرا که مانند گام بزرگ بالا رونده است. سوم بزرگ مانند گام بزرگ است (دانگ‌هایش مثل گام بزرگ (ماژور) مساوی بوده و فاصلهٔ آخر آنها نیم پرده است) و همین طور فاصلهٔ هفتم آن مانند هفتم گام بزرگ است و فاصلهٔ محسوس تا تونیک نیم پرده می‌باشد.

از طرف دیگر این چهارگاه با گام کوچک (مینور) نیز ارتباط دارد و به طریقی تمامی گام‌های مختلف در یک جا جمع شده‌اند و بهترین صفات هر گام را انتخاب کرده تا گام چهارگاه را با صفات عالی تشکیل دهد. گام چهارگاه هم از نظر آوایی و هم گوشه‌های مشترک، شباهت زیادی با گام سه‌گاه دارد.

چهارگاه در گوشه زابل، کمی به اوج می‌رود. این گوشه با وجود اینکه نت شاهد و ایست ثابتی ندارد، ولی از حالت ریتمیک و ضربی بالایی برخوردار است ولی از این نظر، هیچ وقت به پای گوشه مخالف نمی‌رسد. مخالف اوج زیبایی چهارگاه است. حصار گوشه‌ای است که در عین زیبایی، کمی از نظر کوک برای نوازندگان به خصوص سنتورنوازان، مشکل‌ساز می‌شود. زیرا برای اجرای این گوشه در ادامه ردیف چهارگاه، بایستی نت «فا» را دیز کوک کرد (البته در راست کوک). یعنی نت فا، نیم پرده زیر می‌شود. این گوشه تا حدودی معادلات چهارگاه را به هم می‌ریزد و برای اینکه بتوان به ادامه ردیف پرداخت، بایستی فرودی مجدد به درآمد داشته باشیم. گوشه منصوری نیز معمولاً پایان بخش دستگاه چهارگاه است. حالات کرشمه، بسته نگار، حزین و زنگ شتر، به زیبایی در تمام چهارگاه، خودنمایی می‌کنند.

آواز چهارگاه نمونه جامع و کاملی از تمام حالات و صفات موسیقی ملی ماست. چرا که درآمد آن مانند ماهور، موقر و متین است و شادی و خرمی خاصی دارد. در ضمن آواز زابل در همه دستگاه‌ها و در اینجا حزن و اندوه درونی در آواز ما دارد. آوازی نصیحتگر، تجربه آموز و توانا مانند همایون دارد و آواز مویه و منصوری غم انگیز و حزین است. پس این دستگاه نیز به دلیل کمال خود هم گریه و زاری می‌کند و هم شادی می‌آفریند و گاهی مسرور و شادمان است و گاهی نیز غم‌انگیز و دل‌شکسته و با توشه‌ای از متانت و وقار عارفانه شرقی.

اما روی هم رفته چهارگاه را می توان دستگاهی محسوب کرد که مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا داراست. از ناکامی‌ها و ناامیدی‌ها اشک غم می‌ریزد و در شادی‌ها و خوشی‌ها اشک شوق و سرور. این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات و تصانیف ملی میهنی و حماسی است به طوری که به زیبایی می‌تواند حالت شوق و افتخار وصف ناپذیری را در شنونده به وجود آورد. نوازندگی در این دستگاه با هر یک از سازهای ایرانی، زیبایی خاص خود را دارد ولی هنگامی که تارنوازی به اجرای چهارگاه می‌پردازد، چیز دیگری است.

از گوشه های اصلی این دستگاه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: درآمد، بدر، پیش زنگوله و زنگوله، زابل، حصار، مخالف، مغلوب، ساز بانک، حدی، پهلوی و منصوری. 

 

دستگاه همایون

دستگاه همایون یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است.

به دلیل استفاده از یک گام خاص و تفاوت محسوس در گام بالا رونده و پایین رونده دستگاه همایون منحصر به فردترین دستگاه موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. مقایسه سایر دستگاه‌های موسیقی ایرانی با موسیقی دیگر ملل و خصوصاً کشورهای هم‌جوار تشابه و یکسان بودن ریشه برخی را نشان می‌دهد. اما این مطلب در مورد دستگاه «همایون» صادق نیست.

دستگاه همایون و یا به تعبیری «دستگاه عشاق»، با حالت محزون و اسرار آمیز خود گوشه‌های متعددی دارد که گوشه «بیداد» اوج این دستگاه تلقی می‌شود.

آثار ارزشمندی از موسیقی ایرانی در سده قبل در این دستگاه ساخته و اجرا شده‌اند. «رنگ فرح» از جمله این آثار است.

از لحاظ مرکب خوانی این دستگاه به دستگاه‌های سه‌گاه و شور ارتباط دارد و وسعت این دستگاه را بیشتر می‌کند.

یکی از آوازهای ایرانی که اسم آن در کتب موسیقی هست آواز اصفهان است که آن را از متعلقات دستگاه همایون دانسته‌اند. یکی دیگر از آوازهایی که از متعلقات دستگاه همایون است، آواز شوشتری است. فواصل پرده‌ها در این دستگاه به صورت زیر است:

سل(بکار).لا(کرن).سی(بکار).دو(بکار)ر(بکار)می(بمل).می بم(کرن).فا (بکار).

نت شروع این دستگاه به طور معمول «فا» است. البته این دستگاه در کوک‌های دیگری با نام‌های همایون «دو» و «رِ» نیز نواخته می‌شود. در ردیف مرحوم کریمی از شوشتری به عنوان یکی از گوشه‌های این دستگاه نام برده شده است. گوشه‌های ردیفی این دستگاه عبارتند از:

1.            چهارمضراب

2.            درآمد اول

3.            درآمد دوم: زنگ شتر

4.            موالیان

5.            چکاوک

6.            طرز

7.            بیداد

8.            بیداد کت

9.            نی‌داود

10.        باوی

11.        سوز و گداز

12.        ابول چپ

13.        لیلی و مجنون

14.        راوندی

15.        نوروز عرب

16.        نوروز صبا

17.        نوروز خارا

18.        نفیر

19.        فرنگ و شوشتری گردان

20.        شوشتری

21.        جامه‌دران

22.        راز و نیاز

23.        میگلی

24.        موالف

25.        بختیاری با موالف

26.        عزال

27.        دناسری

28.        رنگ فرح 

 

 

دستگاه ماهور

دستگاه ماهور یکی از گسترده‌ترین دستگاه‌های موسیقی ایرانی است و در ردیف‌های گوناگون در حدود ۵۰ گوشه دارد. دستگاه ماهور به علت حالت و ملودی روانی که دارد اغلب به صورت موسیقی شاد در جشن ها و اعیاد نواخته می شود. این دستگاه دارای گوشه های متنوعی است که با مقام های کاملاً متفاوت در سه بخش بم، میانی و زیر اجرا می شود. ناگفته نماند تمام گوشه ها به وسیلهٔ فرود به درآمد رجعت می کنند.

ماهور «دو»

ماهور دو، ماهوری است که گام آن از دو شروع می‌شود. یعنی نت شاهد آن دو می‌‌باشد و در تار وسه تار با کوک دو سل دو دو نواخته می‌شود. در ماهور دو همه پرده‌ها بکار هستند یعنی دو – ر – می‌‌– فا - سل – لا - سی – دو.

 

ماهور «ر»

برای ویلن و کمانچه معادل آن ماهور «ر» می‌‌باشد که شاهد آن نت «ر» است و نت «دو» نیز دیز می‌‌شود.

گوشه‌های اصلی و زیر مجموعه‌های آنها

1.            درآمد : ( نت شاهد آن نت اول گام است یعنی «دو»)

2.            گوشه گشایش(داد) : ( نت شاهد آن نت دوم گام است یعنی «ر»)

3.            گوشه شکسته : ( نت شاهد آن نت پنجم گام است یعنی «سل»)

4.            گوشه دلکش : ( نت شاهد آن نت پنجم گام یعنی سل است )

5.            گوشه عراق : ( نت شاهد آن نت هشتم گام یعنی دو است )

6.            گوشه راک: (شاهد و ایست آن نت دو یک اکتاو بالاتر از شاهد و ایست درآمد است)

7.            گوشه فیلی: (شاهد آن فاصله درست پنجم بالاتر از درآمد یعنی «سل» می باشد و ایست آن می کرن که البته درصورت بازگشت به ماهور ایست آن مطابق با ایست ماهور خواهد بود)

گوشه‌های ریتمیک

1.            کرشمه

2.            مجلس افروز

3.            خسروانی

4.            چهار پاره

5.            زنگوله  

 

 

دستگاه نوا

دستگاه نوا نام یکی از هفت دستگاه موسیقی سنتی ایرانی است. این دستگاه در گذشته جزئی از دستگاه شور بوده است.

دستگاه راست پنجگاه

دستگاه راست پنجگاه نام یکی از هفت دستگاه موسیقی سنتی ایرانی است.که ریتمی تقریبا بزمی دارد.